شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ واي ديشب يه صحنه وحشتناک ديدم ساعت يک شب با صورت قرمز توي حياط نشسته بودم يه گربه بي تربيت جوجه هامو کشته بود و ....خيلي گريه م ميومد خواهرمم به زور جلو بغضشو گرفته بود :'( دلم واسه جيک جيک کردناشون خيلي تنگ شده واسه پريدنشون اينور اونور حياط .........ناراحتم خودمومسئول اين بي توجهي مي دونم x-(کاش که شب تا صبح کنارشون مونده بودم .
آخي:(
آخي نازي:( منم چند سال پيش دوتا کبوتر اومدن رو پشت بام خونمون دوتا تخم کردن... گذشت و گذشت تا جوجه هاشون از تخم بيرون اومدن و بزرگ و بزرگ تر شدن... من هميشه ميرفتم بالا و نگاشون ميکردم و اونجا کتاب ميخوندم و مراقبشون بودم يه روز نرفتم بالا و بعد از ظهرش رفتم بالا ديدم يه بچه کبوترا رو کلاغ اومده و خورده و وسط پشت بام افتاده :(
اون يکي بچه کبوتره هم نبود :( کلي گريه کردممممم خيلي بهشون وابسته شده بودم... هنوزم وقتي بهش فکر ميکنم و اون روزو به ياد ميارم اشکم در مياد :'(
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} خيلي ناراحت شده بودم واقعا درد آور بود
{a h=rayeheentezar96}رايحه ي انتظار.مطهره{/a} درک مي کنم واقعا سخته
{a h=Imamezaman}2 امام زمان{/a} منم بودم غصه ميخوردم تا چند روز.... مخصوصا موقع خواب... يا وقت بيدار شدن..:( .
{a h=Imamezaman}2 امام زمان{/a} اوهوم...خيلي سخت...:(
ادم غصه اش ميشه :(
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} خيلييييي
2-امام زمان
رتبه 0
0 برگزیده
121 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top